بوی تعفن می آید..
جنازه ای شاید آن سوی خیابان می گندد..
من..
به ستاره هایی که زیر خروارها خاک مدفون شده اند فکر می کنم..
چه شب ، وحشی است امشب..
چنگ می اندازد دلم را..
خاطرات گندیده ام فوران میکنند...
آن سوی خیابان جنازه ای نیست..
بوی تعفن مال ِ همین نزدیکی هاست...
آره
احتمالا گربه ای چیزی تو جوب همین ور خیابون مرده !
.
.
.
( چقدر من جدیدا بی مزه شدم.. نه ؟ ) !!
نه دیگه قرار نشد انقدر خطرناک بنویسی ! بابا ما زیر ۱۸ سالیم مراعات ما رو بکن !
غمگین ننویس دیگه :(
سلام
چه تعفن وار بهتره بگم
این دنیا همش درد و غمه
زیاد حساس نشی زودتر میگذره
اگه دوست نداری رفت و آمدی باشه لطفا بهم بگو
یه سوالم تو بلاگم هست جواب بده
منتظرم
از کدام سیاره پرت شده ام
که با کفشهای تو تهران را کوک می کنم؟؟
با تو هستم خانم ،
سیگاری برای من روشن کن
می خواهم شهر را آتش بزنم
می بینی در نوشته ی تو
چقدر سردم است ؟؟؟!!!
تا عشق بازی با موجها
س.حقیقت
سلام
سال نو شما مبارک باشه و انشاالله که سال خوبی داشته باشی
اومدم که حالتو بپرسم
همین نزدیکیهاست جسبیده به پوست
سعی کن ستارهارو بکشی بیرون...
به جای این حالتهای شاعرانه
بهتره بری افسردگیتو درمان کنی
چون اگر پیگیر نباشی
وضعیتت خیلی خیلی بدتر از اینها خواهد شد
اینو کاملا جدی میگم
نه میخوام پرت و پلا بگم یا اذیت کنم نه شوخی
کاملا دارم جدی میگم
salam khoobi ?
vaghean koliiiiiiiiiiii hal kardam ba webloget naregs khanoom fekr konama re :d
mamnoon mishem ye tabadol link o etelaAt dashte bashim p[lzzzzz
mano ba esme
مرجع اصلی فیلم وکلیپ در ایران لینک کن
بعدش خبرم کن تا منم لینکت کنم
ممنون بای
ای بابا
مال کجاست ؟
سلام به شما عزیز خوبید؟
وب زیبایی دارید ونوشته های قشنگ.
موفق باشی.
قشنگ بود.وقتی اونور خیابونه حتما نزدیک.می خواستی روش تاکید کنی آیا؟
فریاد ز هر گوشه ی این شهر بلند است
ویران شود این شهر که فریاد رسی نیست
آپ نمیکنید شما؟
منتظرم
ah
be rooz kon dige
mikhai haminjori injaro vel koni?
konkooor dari ! merikh ke narafti
اومدی بیا پیش من
سلام . آدرس صفحه جدید . ارادتمندیم . حمیدرضا :)
من ژولیده دل مست ...
به ضرب آهنگ انگشتی ...
صدای نیم بند یک تلنگر ...
"...شاد و مشتاقم ...!"
تاثیر گذار می نویسی واین یه امتیاز بزرگ.
موفق باشی
گذر کردم ز گورستان صباحی
شنیدم ناله و آه و فغانی
شنیدم مرده ای با خاک می گفت
که این دنیا نمی ارزد به کاهی
سلام
salam
ashke mano darovordi !
kash ke bazam benevisi
behesh ehtiaj daram
درود
من در وبلاگم درباره آزادی در زرتشت و مسیحیت نوشتم لطفا" آن مطالب را بخوانید و با دیدگاه خود آن را کامل کنید.
با تشکر[گل]
خیلی خوبه که دوباره برگشتی..
سلام لیموی صور تی عزیز
منو رو میشناسید من ناناز هستم قبلا یک وبلاگ
اسکای داشتم امروز به اونجا رفتم به همه دوستا ی قدیمی سر زدم آدرس شما رو هم از اونجا پیدا کردم امیدوارم خوب وسلامت باشید.
ادرس جدید وبمو میزارم دوست داشتید سر بزنید خوشحال میشم موفق و پویا باشید.
سلام دوست من
خوبی؟
خیلی وقته نبودم و نبودی
بهم سر بزن
در انتهای کدام جاده بی انتها ایستاده ای
که هر چه نزدیک ترمی ایم دور تر می شوی؟
زیباست /
ممنون./
همیشه یادمون باشه
از اومدن یکی توی زندگیمون....
ذوق مرگ نشیم
تا وقتی که تنهامون گذاشت و رفـــت
دق مـرگ نـشیم...![گل]
شاید اشتباه کنی!
شاید بوی تعفن مال افکار دیگران بباشد
سلام من محمدم،بیست و چهار سالمه،تنهام،گم شدم،خیلى ساله گم شدم،هنوز مهم ترین کار زندگیم خوندن بوف کور صادق هدایته،بیش از ده بار خوندمش ولى باور کن باور کن نفهمیدمش،نمیدونم چرا ولى من عاشق بوف کورم با این که هنوز نفهمیدمش
از اخرین پستى که گذاشتى خیلى میگذره و نمیدونم الان کجایید و هر جا هستى شاد باشى،اینو نمینویسم که ثبتش کنى مینویسم که خودت بخونى نازنین خانوم
*نمی خوام خشکیده باشم.نه من دیگه درخت لیموی خشکیده نیستم .من سبز شدم.دیگه دنیا رو سیا نمی بینم
نمیدونى چه خوشحال شدم از این جملتون عالى بود،عاشق قلمتون شدم
براتون یه شعر گفتم مخصوص شما امیدوارم خوشتون بیاد
***************
هرکه میخواهی باش
این پریود مشترک انسانهاست
تو نیز,روزی
ساعتی
لحظه ای
احساس خواهی کرد
که
هیچکس دوستت ندارد
اگر آنروز,امروز است
بدان
مـن
دوســــتت دارم
و از بیانش
نمی هراسم...
،
حرکت و احساس
راه بهشت،از انحنا میگذرد
مقصدى در کار نیست
بهشت پیمودن مسیر است
****************
نمیدونم چرا دارم اینجا مینویسم اینهارو با این که میدونم شاید هیچ وقت نخونینش،ولى خب شما یه جور درد دل حسابش کن،و بذار پاى دیوانگه من
*گاهى میشینم مینویسم البته نه به خوبى شما ولى خب مینویسم،چون ننویسم میمیرم
اسمتون منو یاد عشقم انداخت،اسمش مینا بود،بهش میگفتم خوبى نازنینم؟اونم میگفت مرسى گلم:)،از زمانى که حس خوبى نسبت به یه چیزى داشتم خیلى وقته میگذره،همه چى عوض شده،من،اون،نگاه هاى مردم،حتى دیگه دردها هم به من احساسى نمیدن،بیشتر شبیه عادت شدن،مثل اینکه هر روز باید تکرار بشن
بذار یکم از خودم بگم،الان که اینو میخونى من 24 سالمه،تولدم دوازه دى هست،بد ترین روز زندگیم(تا حالا شده ارزو کنى کاش به دنیا نمیومدى؟)
الان ترم دو ارشد اى تى شاخه شبکه هستم،از بیست سالگى تنها زندگى میکنم،،زود عاشق میشم،زود ناراحت میشم،ناراحت که میشم شب ها زیر پتو گریه میکنم،الان فکر کنم بیست سوم یا دوم،اردیبهشت باشه،دقیق ده روز دیگه تاریخ دادگاهمه،دعا کن برام،میترسم
مثل اینکه زیاد حرف زدم ولى نمیدونم چرا خواستم که گفته باشم،امیدوارم ببخشیم،میتونى تاییدش نکنى ،اصلا نمیدونم میخونیش یا نه،ولى حداقل به بار بخونش،من برا کلمات ارزش زیادى قائلم لطفا شما مثل بقیه نباش
دوستت دارم خواهر گل، و از نوشته هات بسیار لذت بردم،امیدوارم همیشه قلبت پر از عشق باشه و بخندى و لیمویى باشى
مواظب خودت باش
*************
پلک هایت را به من بده
مى خواهم گوش واره اى بسازم
براى زنى کور
که از ندیدنِ کودکانش گریه میکند
و من
سه تارم را به تو خواهم داد
که هیزمت باشد,
زمستان امسال
اسمان به زمین خواهد رسد
زمستان رسید
پلک هایت را ندادى
روى خاکسترِ سه تارم ایستادى
خانه خودش را کنار کشید
زنى دیدى
که چشمهایش پیش از خودش مرده بودند
این بار کودکانش گریه کردند
و انقدر کوچک شدم
که مرا
به کلید خانه ات
اویختى...
*************
کاش هیچ وقت نبودم...
آدم گاهی خب حرصش می گیرد!
مثلا همین تو!
یا همین من!
چرا بعضی ها اقبال شاعر شدن ندارند؟
یا حتی اقبال یک دوست شاعر داشتن!
نمی خواهم بنشینم برایت داستان بگویم که مثلا چقدر نوشته هایت را دوست داشتم و این حرف ها...
نه!
میخواهم اقبال داشتن یک دوست شاعر را داشته باشم!
خواسته ی زیادیست؟!
Injaram khak gerefte ! Mesle man ! Mesle rooham ! Mesle delam !